Web Analytics Made Easy - Statcounter

برنا به نقل از همسر مرحوم آیت الله هاشمی نوشت: آقای هاشمی را بغل کردیم و گذاشتیم توی ماشین. مهدی هم پرید داخل ماشین. من بدون جوراب و کفش سوار ماشین شدم تا برویم به بیمارستان.

شب ۴ خرداد ۱۳۵۸، هنگامی که مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از اعضای اصلی شورای انقلاب در خانه بود، دو نفر از اعضای گروهک تروریستی «فرقان» به قصد ملاقات وی و با ادعای این که حامل نامه‌ای از جانب یکی از مقامات مملکتی هستند، اجازه حضور خواسته و داخل منزل شدند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در آن روز بر حسب اتفاق، پاسدار محافظ هاشمی در منزل نبود و جوان ضارب با سوء استفاده از این موقعیت، قصد ترور داشت که بر اثر درگیر شدن با آقای هاشمی، موفق به انجام نقشه‌اش نشد و گلوله به جای حساسی از وی اصابت نکرد. در اثر این سوء قصد، آقای هاشمی از پشت هدف اصابت گلوله واقع و برای مداوا به بیمارستان منتقل شد.

پاسدار ما نیز در حیاط بود کنار حوض. غروب بود و هوا تاریک شده بود. پاسدار از پشت شیشه می‌بیند که آقای هاشمی با یک نفر دیگر گلاویز شده‌اند. من در را که باز کردم و این صحنه را دیدم. رفتم داخل. آن مرد چند بار به صورت آقای هاشمی زده بود و صورت او سیاه شده بود. بعد نفر دوم منافقین با اسلحه وارد اتاق شد. اول فکر کردم که یکی از پاسدار‌ها برای کمک آمده. اما دیدم نه، این آدم غریبه است. پریدم جلو. آقای هاشمی را پرت کردم روی زمین.

یادم آمد که منافقین به سر آقای مطهری شلیک کرده بودند. خودم را انداختم روی آقای هاشمی و دست‌هایم را دور سر او گرفتم. این پدرسوخته نیز هیچ ابا نکرد. دستش را زیر دست من آورد و دو تا تیر پشت سر هم خالی کرد. یک تیر هم زد به دیوار اتاق و از دررفت. احتمال داد که آقای هاشمی کشته شده است. او که رفت، من بلند شدم. دیدم خون از شکم آقای هاشمی بیرون زده. چادری را که برای نماز برداشته بودم، دور بدن آقای هاشمی بستم.

فاطمه شروع کرد به جیغ زدن و گریه کردن. گفتم: جیغ نزن، برو ماشین خبر کن. او رفت. خودم هم دویدم داخل کوچه و داد زدم: همسایه‌ها یک ماشین. همسایه‌ها یک ماشین. در حالی که دو تا ماشین در خانه داشتیم، اما راننده نبود که بتواند ماشین‌ها را ببرد. آقایی وارد خانه ما شد، گفت: ماشین آماده است. من اول وحشت داشتم. گفتم نکند این آقا از منافقین باشد. حالم خوب نبود، گفتم: شما منافق نیستید؟ گفت: نه، خانم من همسایهٔ شما هستم.

آقای هاشمی را بغل کردیم و گذاشتیم توی ماشین. مهدی هم پرید داخل ماشین. من بدون جوراب و کفش سوار ماشین شدم تا برویم به بیمارستان. رفتیم بیمارستان شهدا. تا ما به بیمارستان برسیم، فاطمه از خانه با بیمارستان تماس گرفته و گفته بود که پدرم تیر خورده، بیمارستان را آماده کنید.

در خیابان ما به یک چراغ قرمز طولانی برخوردیم. من سرم را از ماشین بیرون آوردم و به پلیسی که سر چهارراه بود، گفتم: چراغ را سبز کن. آقای هاشمی در این ماشین است. تیر خورده. پلیس سریع چراغ را سبز کرد. رسیدیم دم بیمارستان. دیدیم که منتظرند. همسایه ما، آقای هاشمی را بغل کرد و خودش برد به داخل آسانسور. من هم همراهش رفتم. وارد بخش که شدیم، دیدیم همه چیز آماده است.»

منبع: فرارو

کلیدواژه: آیت الله هاشمی عفت مرعشی آقای هاشمی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۹۸۴۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اسم رمز ترور؛ «قم» را به خاک و خون می کشیم

گروه اندیشه: آیت الله دکتر سید مصطفی محقق داماد در کانال خود فایل صوتی و تصویری ای را در در باره شهید مطهری منتشر کرد. این خاطره در همایش بین المللی بازاندیشی آرای استاد مطهری در مواجهه با مسایل امروز در بهمن 1399 مطرح شده است. به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این خاطره مربوط به آخرین روزهای حیات استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری است. محقق داماد می گوید که «چهارم اردیبهشت سال 1358 پس از درس اصول مرحوم استادم مرحوم آیت الله العظمای لاریجانی، به طرف منزل آمدم که دیدم مرحوم استاد مطهری در منزل ما تشریف دارند. آمده بودند که بعد از استراحت و نماز نزد امام بروند.»

او در ادامه افزود: «من که وارد شدم، دیدم روزنامه ای دست ایشان است (اطلاعات یا کیهان). دراز کشیده بودند و روزنامه می خواندند. من که وارد شدم سلام کردم و ایشان نشستند. خوشامدگویی کردم. گفتند اگر کاری دارید عجله نکن، من این جا هستم و استراحت می کنم.»

محقق داماد در ادامه گفت: « زمانی که نشستم ایشان (آیت الله مطهری) صدا زدند که فلانی روزنامه را امروز دیده ای؟ گفتم نه. گفت دیروز سپهبد قرنی را ترور کردند. گروه فرقان این قضیه را به گردن گرفته است و در بیانیه خود گفته است که ما قم را به خاک و خون می کشیم. یعنی گروهی که تصمیم داشتند ترور کنند، حرف اول نام کسانی که می خواستند ترور کنند، جمع شده بود در این کلمه که «قم» را به خاک و خون می کشیم. (ق . م)»

محقق داماد افزود: «ایشان فرمودند که خودشان (فرقان) هم گفته اند که چند روحانی در لیست ما است و تنها ارتشی ها نیستند. ایشان فرمودند که به نظرم آن «م» من باشم. کلمه «م»، که پشت سر «ق» قرنی بوده، و بعدش «م» هست، حتما مطهری و من هستم. این طور فکر می کنم.»

این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه با اشاره به توصیه اش به شهید مطهری در باره محافظت از خود گفت: «به ایشان گفتم اولا خدا نکنه، حالا اگر این طور است، چه مانعی دارد که شما یک مقدار احتیاط کنید. کمتر بیرون بروید، در ملاء عام ظاهر نشوید یا با محافظ بیرون بروید. آن روز هنوز بحث محافظ و ...نبود.»

محقق داماد صحبت مهم شهید مطهری را این گونه بیان کرد: «جمله ای که شاهد عرض من است این جمله است که (شهید مطهری ) گفتند خدا شاهد است این از اعتقاد من است و به این مسئله باور دارم که اگر «م» همان من باشم، و من را ترور کنند، من یقینا معتقدم که شهید هستم. زیرا به نظر من حرف صاحب جواهر کاملا درست است که اگر کسی برای حفظ هسته مرکزی اسلام، در دفاع از هسته مرکزی اسلام کشته بشود، مصداق واقعی شهید است. این گروه مرا هدف قرار داده اند چون می دانم که این ها می خواهند چهره اسلام را دگرگون کنند، من هم مقابلشان ایستاده ام، هیچ کوتاهی نکرده ام، و نخواهم کرد. ولذا من معتقدم که اگر این کار را بکنند یقینا شهید می شوم.»


216216

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902158

دیگر خبرها

  • نشست زمین در یکی از محله‌های شهر سنندج
  • گزارش تمرین استقلال|مصدومیت یک بازیکن و غیبت هاشمی نسب/ هجوم تماشاگران به داخل زمین و بی نظمی عجیب در کمپ حجازی+ فیلم
  • اسم رمز ترور؛ «قم» را به خاک و خون می کشیم
  • ترور یک فرمانده مقاومت توسط تشکیلات خودگردان
  • ترور یک فرمانده مقاومت به دست تشکیلات خودگردان
  • هشدار جایگزینی گندم تولیدی در واحد‌های خوراک دام و طیور
  • هشدار جایگزینی گندم تولیدی در واحدهای خوراک دام و طیور
  • فیلم| طرح منافقین خلق در سال ۵۴، برای ترور آیت‌الله بهشتی!
  • ببینید | طرح مجاهدین خلق در سال ۵۴، برای ترور آیت الله بهشتی !
  • ببینید | جزئیات جدید از طراحی ترور شهید آیت الله بهشتی در سال ۵۴